جدول جو
جدول جو

معنی کلبی آباد - جستجوی لغت در جدول جو

کلبی آباد
(کَ بِ)
دهی از دهستان فعله کری است که در بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه واقع است و350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان کذاب بخش خضرآباد شهرستان یزد که در2هزارگزی باختر خضرآباد و 8هزارگزی راه نوشان واقع شده است، کوهستانی و معتدل و مالاریاخیز است، تعداد سکنۀ آن 277 تن و آبش از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی آن زراعت و صنایع دستی مردم آن کرباس بافی است، راههای فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
ده مخروبه ای است از بخش حومه شهرستان نایین، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(کُ رَ)
دهی است از دهستان بخش روانسر شهرستان سنندج که 176 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان آورزمان است که در شهرستان ملایر واقع است و 434 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 13هزارگزی شمال مهاباد. در مسیر شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 217 تن است. آب از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، توتون، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه شوسۀ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر. کوهستانی و معتدل. سکنه 178 تن. آب از چشمه. محصول غلات و گردو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ شَ / شِ)
دهی از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب است و 676 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کُ تَ)
دهی از دهستان کلخوران است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 284 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان دشمنزیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 52 هزارگزی راه فرعی هرایجان به اردکان. ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و مالاریایی، و 284 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و برنج و حبوبات است. اهالی به زراعت و گلیم بافی اشتغال دارند. راه آن مالرو است. این ده دارای دبستان و معدن سنگ گچ است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و نیز رجوع به فارسنامۀ ناصری ص 304، بلوکات فارس، بلوک ممسنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان چالان چولان بخش حومه شهرستان بروجرد. واقع در 27 هزارگزی جنوب بروجرد و کنار راه شوسۀبروجرد به دورود، با 176 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و سردسیری است. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و لبنیات و پشم. شغل مردم آن زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
از دهات دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 27500 گزی شمال سردشت و 14 هزارگزی مغرب جادۀ شوسۀ سردشت به مهاباد در ناحیۀ کوهستانی و جنگلی معتدل هوائی واقع است و 158 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
محله فقیرنشین، محله آلونک نشینان، محله کپرنشینان
فرهنگ واژه مترادف متضاد